پاییز

ساخت وبلاگ

ای پاییز
تو هم رفتی!
با کوله باری از خاطره
با خلوتی رنگین
بی صدا و آهسته

  یلدا شاهد است
وقتی تو هستی
خاطره هایم جان میگیرند
و مرا پایبنده تر از قبل
به دنیای ماورایی من و یار می کشانند
دنیایی با ملودی های پی در پی
عقد و وصال و ...
همه در بستر توست!

اما عجب صبری داری
مرا با این همه دلتنگی ام باز به آغوش کشیدی
خودت آرام بودی 
ولی دل انارهایت خون می شد
وقتی اشک، چشمانم را از پای در می آورد
 منم که در پوستین آرامش
همانند تو 
غوغای درونم را تیمار میکردم

اما بدان
تو روح زندگی منی
مرا با یگانه یارم پیوند زدی
تو بی شک
تفسیر زیبایی هستی از بهار
زیرا بهاری ساختی در اوج پاییزییت
حال می روی برو
اما به موقع برگرد!

یادداشتهای یک هرزه...
ما را در سایت یادداشتهای یک هرزه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bharzeh4 بازدید : 142 تاريخ : سه شنبه 27 ارديبهشت 1401 ساعت: 2:08