باز پاییز و باز هم ۲۴ مهر رسید. هفتمین سالگرد اذانی که بدون نماز، به راحتی کنار گذاشته شد و مسیر زندگی را کلا تغییر داد. زندگی، دیگر به دوره قبل از آن اذان برنگشت و برنخواهد گشت.تمام روزها و شبها را خاطرات اون دوره کوتاه و مهربانم ای دوست و انار و ... پر کرده. به سختی ۷ سال سپری شد و من هنوز در شبهای مهتابی، با ماه صحبت میکنم و برایت سلام میفرستم. نمیدونم سلامم را میرساند یا مثل بقيه فریبم میدهد و پیام و سلامی رد و بدل نمیکند.شبهای هجر را گذراندیم و زندهایمما را به سخت جانی خود این گمان نبود یادداشتهای یک هرزه...
ما را در سایت یادداشتهای یک هرزه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : bharzeh4 بازدید : 37 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 11:11