احساس غریبی

ساخت وبلاگ

تقصیرِ خودم بود که لب باز نکردم
احساسِ دلم را به تو ابراز نکردم
زنجیر به پا داشتم این بود که آرام
بوسیدم و از شهرِ تو پرواز نکردم
تو رفتی و من ماندم و تنهایی و یک عُمر
جز یادِ تو را محرمِ این راز نکردم
ای حسِ غریبانه بچشمانِ تو سوگند
یک لحظه من از عشقِ تو احراز نکردم
در اوجِ پریشانی و تنهایی و تردید
بی نامِ تو هرگز غزلی ساز نکردم
با سوزِ تو سازِ دلِ من رنگِ خزان داشت
این زمزمه را با کسی آغاز نکردم
بعداز تو کسی نکته ای از عشق نیاموخت
من نیز دری سویِ کسی باز نکردم .

یادداشتهای یک هرزه...
ما را در سایت یادداشتهای یک هرزه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bharzeh4 بازدید : 138 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 6:08